شاهی به این شوره بختی، حقا نوبر روزگاره. پروگرام سفر را به قلم سیاه نوشته بود انگار، آن خطاط قضا. سفر انگلستان موقوف شد، به جهت در گذشت پسر صغیر ملکه انگلیس، دعوت را پس خواند آن عجوزه هزار داماد. میل ایتالی کردیم، بغتتآ امپراتورش ترور شد و دعوت منتفی. لاعلاج ما مقیم شدیم در حوزه پاریس، اونان سرا سالنهای عیش نوش تعطیل شد و مراسم تذکار و ادعیه در کلیسا برپا. معتکف سفارتخانه بودیم که اشارت به سیاحت موزه لوور رفت و مقبول افتاد که چیزی نمانده بود به دست آن کافر اجنبی تلف شویم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پروگرام سفر قبله عالم به انگلیس،به خط سوم نگاشته شده بودی،که نه آن عجوزه هزار داماد خواندی، و نه شاه شوره بخت.
پاسخحذفحقا که این خط نوبر روزگار بودی!!!
حالت حاليه اين ملك و ملت خراب،رعيت سرگرم دريدن همديگر.همّ شير بريتانيا و همّ خرس مسكو، معطوف بلعيدن ايران.سلطان سرگرم دختران لر و كرد و ترك و بلوچ و تركمن.
پاسخحذفعمه جان ویکتوریا.
پاسخحذفظل السلطان به سلامت باد .
پاسخحذفحقا كه سايه ي خداييد بر سر اين رعيت پاپتي .مشيت الهي بي حكمت نيست ، كه همانا خداوند بندگان برگزيده را آزمون سخت مي نمايد .
ايران جملگي شاكرند از اين بلايي كه به سلامت از سر معظم له گذشت .
دستور بفرماييد ديوانيان اعلان جشن شكر به ملت كنند به شكرانه ي اين قضا و بلا كه دفع شد .
- راست مي گويي اتابك . اما از اين جماعت منورالفكر نبايد غافل شد . هرچه مي كشيم از دست همين منور الفكرها مي كشيم .
به رعيت مي گويند همه يكسانيم .
آخر مگر مي شود ما و آن رعيت پدر سوخته يكي باشيم ؟
- قربانت گردم . خلط مبحث مي كنند اين جماعت مدعي .
اين لا مذهب ها نعوذ به الله ، خدا را قبول ندارند.
- چه رسد به ما كه سايه ي خداييم و جاي خود داريم .
جان به در بردن از این مهلکه مهیب و عمر دوباره شاه نجیب،جای شکر عمومی دارد، نه گله از بخت شاهانه مظفر.
پاسخحذفانگلیسی ها با سلاطین همدلترند تا با رعیت پا پتی.
پاسخحذف