خودتو به من بِنَما

- توی چاه. آهای رضا! کدوم سولاخی، بُزمجه؟ هان؟ تپیدی تو چاه؟ از این چاه بوی آدمیزاد میاد.
- بلا نسبت آدمیزاد، اُوسا.
- کفتر چایی ام که بشی، میام تو چاه بالتو می شکونم. اگه مردی رضا، یه دم خودتو به من بِنَما تا قیمه قیمه ات کنم. خونه ات رو سوزوندم، خِرت و پرتاتم ریختم تو کوچه لُختیا، چَپو کردن.
- مور و موریونه بیشتر داشت تا تیر و تخته.
- قشون کک و ساس راه افتاده زیرِ گُذر.
- آینه چراغِ سر عقدِ ننه ات ام خورد و خاکشیر کردم. پاشو. دِ میگم پاشو. خورده شیشه هاشو جمع و جور کن، بده چوبکی. دِ بده نمکی.ببره سر قبرِ بابای تون به تون شده ات.

۷ نظر:

  1. هزار دستان داده،مُقَنیّا زیر نَقب زدن از دیوار چاه به عمارت کلاه فرنگی، راه مخفی از دهنه چاه ست.

    پاسخحذف
  2. دِ بیا پایین دیگه،انجمن مجازاته،مجلس بی شعبون صفا نداره.

    پاسخحذف
  3. به خاک سرد قبر آقام اگه کلک ملک تو کارت باشه، خودم خونتو میریزم. دِ یالا خودتو نشون بده.

    پاسخحذف
  4. دس از پا خطا کنی کارتو یه سره میکنم شعبون؛ میدونی که رضا تیرش به خطا نمیره.به اون دو سه تا نوچه اشو لاشتم نَناز.آره...

    پاسخحذف
  5. تو بخور که لاجونی،بُزدل!اگه جیگر برا درمون بود که، گوسفندا شیکم گرگه رو سفره کرده بودن،آق پسر.

    پاسخحذف
  6. دکی...آقارو...میخواد بال منو بشکونه!
    مرتیکه ی جلنبرِ سریشم ساز.

    پاسخحذف
  7. گر بريزي بحر را در كوزه اي
    چند گنجد ؟ قسمت يك روزه اي

    پاسخحذف

- حق حذف و ویرایش نظرها برای ژغال محفوظ میباشد
- برای راحتی در ارسال نظر از «فایرفاکس» استفاده کنید
- «ناشناس» نظر ندهید