- به فکرِ قوس نان بودم نه، قرص نان، اگر چه در دایره چرخ فلک به نقطه نان هم نرسیدم. من در کار خط بودم، خط و خطا، خطاطی، شما به چه کار بودین بانو؟
- رُوفتن، دوختن، پخت و پز، تابستان آبغوره می گرفتم، زمستون رُب انار.
- همه رو به شکمِ من کردی. آب یک تاکستان رو.
- دوای پا دردتون بود آبغوره.
- و یک نارنجستان نارنج.
- آب نارنج، دوای سر دردتون بود.
- یک باغ انار.
- فسنجون دوست داشتین.
- پس گردو هم خوردم؟
- شکر خدا، همه چیز خوردین، شما چیز نخورده نیستین، مرد باید چشم و دل سیر باشه.
- رُوفتن، دوختن، پخت و پز، تابستان آبغوره می گرفتم، زمستون رُب انار.
- همه رو به شکمِ من کردی. آب یک تاکستان رو.
- دوای پا دردتون بود آبغوره.
- و یک نارنجستان نارنج.
- آب نارنج، دوای سر دردتون بود.
- یک باغ انار.
- فسنجون دوست داشتین.
- پس گردو هم خوردم؟
- شکر خدا، همه چیز خوردین، شما چیز نخورده نیستین، مرد باید چشم و دل سیر باشه.
ما از نخوردن میل مون کور شده و چشمو دلمون سیر.
پاسخحذفرضا خوشنویس با اون یال و کوپال آخرش شد رضا تفنگچی ........................پس وای بحال ما....هرکی مثه ما اسیره مادر کونش بمیره
پاسخحذفزرگری و آهنگری بلد نبودم،از بخت بد شدم شاگرد نعل بند.
پاسخحذفشکر خدا،از دولتی سَر شما، همه چیز تو این دَر خونه پیدا میشه.
پاسخحذفآقام خدا بیامرز می گفت :
پاسخحذفنون بازوتو بخور ، نه زور بازوتو .
ما که به خرجمون نرفت .
چه ییلاق قشلاقی کردن آقا و خانوم.
پاسخحذفپرهیز مرهیزش میدین که چی،خورشید دم غروب،آفتاب صلات ظهر نمی شه.
پاسخحذفبپا یه وخ نچای
پاسخحذف