چهل و هفت یازده

نریز اون کبره‌ها رو کف اطاق، نکبت। زندگیمونو مرض و میکروب ور داشت। چه پاک تراشم می کنه عنتر। یه بارکی بگو قابت کنیم بزنیمت به دیفالسنجد خیلی‌ام چهل و هفت یازده اس، نشسته دم باد تو درگاه، سُمبل شده لب پنجره। هه هه هه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

- حق حذف و ویرایش نظرها برای ژغال محفوظ میباشد
- برای راحتی در ارسال نظر از «فایرفاکس» استفاده کنید
- «ناشناس» نظر ندهید